همان پایان همیشگی و مخاطبان ناراضی

همان پایان همیشگی و مخاطبان ناراضی

سینما، تئاتر و تلویزیون

سریال آبان هم مانند بسیاری از محصولات نمایش خانگی این روزها اگرچه آغازی توجه برانگیز داشت اما هرچه بیشتر به جلو رفت ارتباطش با مخاطب کمتر شد و دوباره مشکل فیلمنامه، فیلمنامه، فیلمنامه ...


سریال «آبان» به کارگردانی رضا دادویی و تهیه‌کنندگی مجید مولایی به پایان رسید. متاسفانه سریال آبان هم مانند بسیاری از محصولات نمایش خانگی این روزها اگرچه آغازی توجه برانگیز داشت اما هرچه بیشتر به جلو رفت ارتباطش با مخاطب کمتر شد در این نوشتار یک ارزیابی مختصر درباره نقاط قوت و ضعف این سریال داریم که در 17 قسمت پخش شد.

داستان با طرح یک سؤال اخلاقی شروع می‌شود: آیا پیشرفت تکنولوژی باید به بهای از بین رفتن مرزهای انسانی تمام شود؟ این درون‌مایه فلسفی، در کنار روند پرتعلیق سریال، باعث شده مخاطب تنها به دنبال سرگرمی نباشد بلکه درگیر تفکر نیز شود.

یک نخبه هوش مصنوعی به نام آبان الگوریتمی را برای سرمایه‌گذاری و کسب سود در بازارهای مالی طراحی کرده است. آبان اما با سرمایه‌گذار پیشینش به مشکل برخورده و حالا باید بدهی چند میلیاردی‌اش را به سرعت تسویه کند، در غیر این صورت به زندان خواهد افتاد.

شخصیت‌های سریال به دو دسته خیر و شر تقسیم می‌شوند. فضا همان فضای مشابه خیر و شر افراطی را دارد که در بسیاری از درام‌های پلیسی، جنایی و معمایی شبکه نمایش خانگی شاهد آن هستیم. اینجا دسته شر یک هولدینگ بزرگ به سرکردگی شخصیتی به نام فریبرز ثابت با بازی شهاب حسینی و دوست و دستیارش (امین حیایی) است که ظاهراً هم روی نابغه‌ها و پروژه‌های خاص (اینجا نرم‌افزار الگوریتمی برای سرمایه گذاری و کسب سود در بازارهای مالی) سرمایه‌گذاری می‌کند هم قاچاق مواد مخدر.

یک دسته شر دیگر هم وجود دارد که بخش قمه‌کشی و نزول‌خواری قصه به آن مربوط است. همان فضای آشنای درام‌های شبکه نمایش خانگی. آدم‌بده‌های قصه ثروتمندند و طبعاً در فساد فرو رفته‌اند و آدم خوب‌های قصه دست‌خالی و بی‌کس‌اند و به زودی قرار است به فنا بروند.