باید دید مالک عاشق سیما شده یا میخواهد او را به مالکیت خود درآورد که اگر اینگونه باشد مالک از همین حالا همه چیز را از دست داده است. به قول اریک فروم: «بالاترین شکل مالکیت، عشق است و بدترین شکل عشق، مالکیت است»
فصل چهارم سریال «زخم کاری» با یک رابطۀ تازه آغاز شده است. رابطهای که از همکاری به تدارک عروسی رسید تا مالک از سمیرا به سیما برسد. اگرچه هنوز معلوم نیست برسد یا نرسد. سمیرا حالا زخمیتر از همیشه و سرخورده از زندگی با مالک آمده تا نگذارد مالک زندگی جدید خود را با سیما آغاز کند. قصد او مجازات مالک است و البته سیما.
در واقع در فصل تازه با یک چرخش ارتباطی مواجهایم که مثلت جدیدی را شکل داده اما همچنان قصه، قصۀ حرص و طمع آدمها و زخمهای کارییی است که به یکدیگر وارد میکنند.
مهدویان اینبار سراغ اقتباس از اثر مشهور دیگری از ویلیام شکسپیر رفته و قرار است ماجراها را براساس نمایشنامه «اتلو» پیش ببرد؛ قصهای بر مبنای مفهوم و موقعیت مجازات و پس از تراژدیهای «مکبث»، «هملت»، «شاهلیر» و «تاجر ونیزی»، حالا برای فصل چهارم سریال سراغ اقتباس از نمایشنامۀ اتلوی شکسپیر رفته است.
در این نمایشنامه، اتلو فرماندهی نظامی است که برخلاف میل پدر با زنی زیبا و ثروتمند و جوان به نام دزدمونا ازدواج میکند. افسر اتلو از سر بدخواهی حسادت او را برمیانگیزد و نهایتا کاری میکند تا اتلو از سر خشم، همسر محبوب خود را به قتل برساند. اما فارغ از اقتباس آزاد از این نمایشنامه و نسبت آن با زندگی شخصیتهای سریال، باید گفت بعد از سه فصل قصهای سرشار از خشم و هیاهیو و نفرت و بعد از کشمکشهای خونین بین آدمها حالا کمی با صحنهای عاشقانه و رومانتیک هم مواجهایم که به تلطیف فضای ملتهب قصه کمک کرده است