دقایقی بعد از اتمام گفتوگوی دیشب رییس جمهور پزشکیان با دو مجری تلویزیونی (المیرا شریفی مقدم و علی ظهوریان) فیلم نحوۀ مواجهۀ قبلی یکی از آنان با مرحوم رییس جمهور سابق در شبکههای اجتماعی دست به دست شد که در آن مصاحبهها بهبه و چهچه میکردند و بعد آقای رییسی تأیید میکرد.دیشب اما می خواستند مو را از ماست بیرون بکشند. چرا؟ چون رقیب همفکران مدیرانشان در سازمان مقابل آنان نشسته بود!
مهمترین بخش گفتوگو البته چند دقیقهٔ آخر بود که درباره قانون جریمههای حجاب پرسیدند و خانم المیرا گویی یک لحظه فراموش کرده بود خودش هم اگرچه محجبه اما زن است و به زن ستیزیهای شبه قانون نپرداخت و حسب دستور رؤسا لابد انتظار داشت به گونهای هدایت کند که رییس جمهور بگوید قانون را باید اجرا کرد و تیتر کیهان و بخشهای خبری دربیاید ولی چنین نشد! زیرا رییس جمهور به صراحت گفت: دربارۀ قانون حجاب سوالات و ابهاماتی دارم و هرگز نگفت امضا و ابلاغ میکنم و میشود حدس زد خیلیها آفرین و احسنت گفتند.
دقایقی قبل البته زمینه را آماده کرده و گفته بود: "قانون ناعادلانه اجرا نخواهد شد و اگر هم اجرا شود نارضایتی ایجاد میکند." و قاعدتا نباید آن پرسش را مطرح می کردند اما خوشبختانه از درِ چالش وارد شدند و مجوز گرفته بودند چون روبهروی آنها نه ابراهیم رییسی مرحوم نشسته بود نه خدای ناکرده سعید جلیلی که نطق غرایی درباره محور مقاومت و ضرورت پرهیز از مذاکره و دوری از غرب به مثابه دیو و ضرورت نزدیکتر شدن به شرق ایراد کند و نه باقر قالیباف که توضیح دهد چرا در طرح 5 فوریتی او در انتخابات صحبت از پول و زمین و توسعه مکران و دیوار کشی در مرز شرقی بود و حالا سراغ قانون چوب و فلک در حجاب رفته است!
به جای این که پرسش ابتدایی دربارۀ قیمت بنزین بر مصاحبه سایه اندازد سوال انتهایی مربوط به قانون حجاب چنین کرد و از این رو هم از خانم المیرا و هم از پزشکیان باید تشکر کرد. البته از لبخندهای هر دو.
تسلط و سیمای آرامش بخش و لحن زنانه و صمیمانه المیرا شریفی مقدم البته آقای گوینده اخبار را به حاشیه برده بود هرچند اواخر برنامه برای این که خودی نشان دهد گفت: "این قانون البته گشت ارشاد ندارد بلکه رویکرد فرهنگی و اقتصادی در نظر گرفته است!" یعنی ون و گشت ارشاد بد اشت و نقره داغ کردن با دست بردن به حساب مردم خوب است! بیچاره گشت ارشاد.
پزشکیان اما اعتنا نکرد و گفت: "به رانندۀ اسنپ چه رابطی دارد مسافر او حجاب دارد یا نه؟ یا صاحب رستوران که نمیتواند مراقب نوع لباس مشتری خود باشد". دو مثال ملموس زد تا همه بدانند این قانون تا چه اندازه اهانتآمیز تدوین شده و تنها به قصد ترساندن و حفظ ظاهر شهرها بوده با شالی به زور سر دختران و زنان کردن.
این در حالی است که اصولگرایان رادیکال در این چند روز جامه تقدیس بر قانونی که پوشانده بودند که از فرط موهنی و نقض مکرر حقوق انسانی و نگاه بسیار تبعیضآمیز و متهمانگارانه به زنان ایران شرمآور و شایستهٔ عنوان «ناقانون» است. متنی که نمایندگان اقلیت در کمیسیون و خفا و نه در صحن با پخش مستقیم مذاکرات مطابق قانون اساسی تصویب کردهاند و از تحمیل آن به رییس جمهور و دولت وفاق ملی دو هدف را تعقیب میکردند:
اگر بگوید تمکین و ابلاغ و اجرا میکنم پایگاه اجتماعی خود را از دست بدهد چون بخش قابل توجهی از جامعه ایران مثل بازیگران سریالهای تلویزیونی لباس نمی پوشند به گونه ای که تلویزیون دیگر قادر به فیلمبرداری از سطح شهرها نیست و اگر بگوید نه! اجرا نمیکنم او را به سرپیچی متهم کنند اما گفت: "قانون ناعادلانه اجرا نحواهد شد و اگر هم اجرا شود نارضایتی ایجاد میشود" و طبیعی است که به عنوان رییس شورای عالی امنیت ملی نمیتواند اجازه دهد مصوبهای که مردم را به جان هم میاندازد و موجب تشویش اذهان میشود و بی توجه به جایگاه اجتماعی و خانوادگی و سنوسال به صرف شال دختران و زنان ما را جریمه کند.
طبیعی است که دختران و زنان ایرانی جدای این که خودشان کسی هستند مادران و پدران و دوستان و همسران و البته دوستداران و عاشقانی دارند که نمینشینند تماشا کنند پاسبانان به آنان مثل دزد و قاتل نگاه کنند و پرسنل تخصصی نیروی انتظامی هم مایل نیستند وارد این بازی چندش آور شوند و به جای دزد و قاتل و آدم ربا دنبال دختر و زن مردم به خاطر پوشششان بدوند!
رییس جمهور میداند این قانون اجرا شدنی نیست و اگر هم اجرا شود نارضایتی ایجاد میکند چون جز نفرت و دردسر و میل به ترک کشور ثمری ندارد و شکل و قیافه 80 درصد مردم ایران را نمیتوان به شکل ۱۵ تا ۲۰ درصد درآورد و مثل کرۀ شمالی یک یونیفورم واحد را بر تن دختر 6 ساله تا زن 80 ساله ایرانی پوشاند!
جای سوال مهم درباره قانون مشاغل حساس و تابعیت فرزندان برخی منصوبان حسب ادعای همفکران مدیران صدا و سیما البته خالی بود و میشد حدس زد توصیه شده بود درباره جواد ظریف نپرسند چون بعید نبود رییس جمهور را خشمگین کند یا پاسخ دهد اگر با تقاضای تابعیت فرزند فلان مقام موافقت شده بود آیا او همچنان همین موضع را یا فهرستی از دیگران قطار کند و خود را کاملا آماده کرده باشد موضعی تهاجمی و افشاگرانه بگیرد.
وقتی درباره مسکن سوال شد هم رو دربایستی نکرد و به وعدههای مرحوم رییس جمهور سابق طعنه زد که نمیتواند مثل او بگوید سالی یک میلیون خانه میسازیم و نسازند و آنگاه آمار داد و برای اولین بار نشان داد اسب زین شده ادعایی که میگفتند تحویل دادهاند تا چه حد لنگ میزند و اشارات او به ناترازیها همین را میخواست توضیح دهد.
نوبت به منطقه که رسید چند بار مجری از رییس جمهور پرسید ایران نیروی نظامی به سوریه میفرستد یا نه. از صدا وسیما بعید بود چون انگار خبرنگاری غربی سوال میکرد و رییس جمهور از تماسهای خود با اسد و پوتین و امیر قطر گفت و با ادبیات این روزها علیه اردوغان همراهی نکرد.
ادبیات پزشکیان به شکل آشکاری با ادبیات رسمی متفاوت بود و تعابیری چون محور مقاومت و تروریست های تکفیری را که تلویزیون از بام تا شام تبلیغ میکند تکرار نکرد و یک جا گفت بعد از روی کار آمدن او تهدیدات بیشتر شده که متضمن آن بود که با دست فرمان قبلی و تشدید سست ساختار با ملت و ناترازی ها خود سیستم دچار مشکل می شد و چون برای حل آمده به تکاپو افتادهاند. این که از پوتین با لحن محترمانهتر یاد کرد هم مورد توجه قرار گرفت. چه می شود کرد آقای پوتین است دیگر!
تأکید مکرر بر استفاده از کارشناسان را میشد این گونه برداشت کرد که در سه سال خالصسازی رییسی اعتنایی به آنها نمیشده یا تیم اقتصادی او اسیر توهمات عبدالملکی وار بودند و پزشکیان ناچار است از نو شروع کند و در مجموع هر چه میخواست به آن سه سال اشاره نکند نمیشد و زبان مجری مرد که در مقابل رییسی مرحوم مینشست و و چهچه میگفت اینجا بند آمده بود!
صراحت و صداقت رییس جمهور و پرهیز از ادبیات شعاری و ملال آور ستودنی بود و انگار یکی از خود مردم البته با ملاحظات مقابل آن دو نشسته بود و اگرچه شاید عدد تورم 33 درصدی با برخی از واقعیتها سازگار نباشد و مجری خانم یاد نقطه به نقطه افتاد اما به هر رو نرخ تورم را دو منبع بانک مرکزی و مرکز آمار اعلام میکنند و فرمولهای خودشان را دارند و سر و کار مردم بیشتر با تورم در مواد غذایی و اجاره بهاست و به عبارت دیگر اول خانه و دوم: یخچال خانه.
در مجموع جای سه شُکر بعد از برنامه باقی بود: اول این که سخنانی از این جنس شنیدیم نه ادبیات ملالآور و تکراری و شعاری نامزد دیگر یا از جنس بیثباتی آقای قالیباف هر چند اگر رییس جمهور شده بود احتمالا به ساحل آرامش رسیده و عطش او فرونشسته بود و مانند روزهای اخیر مواضع متناقض اتخاذ نمیکرد چندان که روزنامۀ حامی او بخشهای اصلی سخنان او درباره ابلاغ و وفاق را تیتر نکند.
شُکر دوم به خاطر باز شدن زبان و نطق مجریان. کافی است یک بار دیگر نحوه گفتوگو با رییس جمهور سابق را ببینیم که حتی خود آقای رییسی را به شگفتی وامیدارد و انگار دل می گوید: این چی میگه!
شُکر سوم موضع صریح رییس جمهور در قبال قانون چوب و فلک حجاب است البته جا داشت از خانم المیرا بپرسد با فهم و کمالی که شما دارید خیال میکنم شما هم طاقت ندارید متن آن را به صورت کامل بخوانید و حالتان به هم می خورد. آن گاه چهره مجری المیرا دیدن داشت که اگر سر تکان میداد فاتحۀ ناقانون خوانده شده بود واگر حمایت میکرد مشخص میشد برای مأموریتی دیگر آمده است!
در مجموع هر چند قابل فهم است که چرا دو مجری تلویزیون در قامت دو خبرنگار اجازه یا مأموریت داشتند پرسشهای چالش برانگیز مطرح کنند اما همین که درباره قیمت بنزین و حجاب و اعزام نیرو به سوریه پرسیدند خوب بود.
خاصه مجری خانم که اگرچه سوالات گزنده مطرح میکرد ولی سیمایمهربان او مانع طرح موضوع با لحن و انتظار مدیران او - مخالفان پزشکیان در صدا و سیما - میشد و گاهی نه با زبان که با حرکات سر همدلی هم میکرد!