نه اجازه میدهند بخواند و نه پاسخی میدهند. حداقل میتوانند رک و راست به یساری بگویند که صدایش، سبک کارش یا شخصیتش مورد قبول نیست و به این دلیل نمیتواند کار کند.
این روزها افکار عمومی در جستجوی پاسخی شفاف به ابهاماتی است که "عباس پالیزدار"، عضو کمیته تحقیق و تفحص از قوه قضاییه در مجلس هفتم، مطرح کرده است. مردم میخواهند بدانند چقدر از صحبتهای او واقعیت دارد و چه میزان از آنها زاییدهی ذهن گوینده است.
تا زمانی که اطلاعات دقیق و شفاف در این زمینه ارائه نشود، نمیتوان دربارهی میزان فساد رخ داده در سالهای گذشته بهدرستی قضاوت کرد. تنها راه شفافسازی، ورود دستگاههای مرتبط به این مسئله و ارائه مدارک مستند است تا فضای عمومی به سمت شفافیت حرکت کند.
در میان این گفتوگوهای جنجالی، یک خواننده قدیمی هم سؤالی بنیادی و ساده مطرح کرده است؛ سؤالی که پاسخ دادن به آن نیاز به اسناد و مدارک پیچیده ندارد و مسئولان میتوانند فردا پاسخ آن را اعلام کنند. "جواد یساری" در مراسم تجلیل از خود، با اشاره به ممنوعالفعالیتیاش گفت: «من عاشق خوانندگیام و فقط میخواهم با مجوز بخوانم. من بچهی تهرانم و اهل همینجایم، جایی نمیروم. اگر اشتباه خواندم، در گوشم بگویید این را نخوان. جرمم چیست؟»
سؤالی ساده و صریح: جرم جواد یساری چیست که اجازه نمیدهند کنسرت برگزار کند یا آلبومی منتشر کند؟ موسیقی او چه تفاوتی با موسیقی جوانان امروزی دارد؟ یساری هم مانند بسیاری از خوانندگان پیش از انقلاب، میتوانست به خارج از کشور برود و کار خود را ادامه دهد، اما تصمیم گرفت بماند و در ایران فعالیت کند. او امیدوار بود در ایران پس از انقلاب، امکان کار کردن داشته باشد. چرا با امید او چنین برخوردی شد؟
برای عاشقان هنر، نرسیدن به آرزو چیزی جز مرگ تدریجی نیست. داستان "حبیب" را به یاد آورید؛ به ایران آمد تا در وطن بخواند اما انتظار، جان او را گرفت.