این جفا حق فیلمسازان هم نسل کیمیایی نیست!

این جفا حق فیلمسازان هم نسل کیمیایی نیست!

سینما و تئاتر

آیا امکان ندارد از هر 10 فیلم تولید شده با پول بیت المال یک فیلم هم به این فیلمسازان تعلق گیرد؟


روز گذشته در مراسمی که به مناسبت اولین سالگرد درگذشت داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر برگزار شده بود پیام ویدئویی "مسعود کیمیایی" کارگردان شناخته شده سینمای ایران پخش شد که در آن به چند نکته اشاره کرد.

کیمیایی در بخشی از سخنانش گفت: «مگر من الان اینجا هستم، زنده‌ام؟ مگر این سینما زنده است؟ جواب این مردن ها را کی می دهد؟ آیا سینما همینی است که هست؟... هنرها متوقف نمی‌شن ادامه دارن ولی در اینجا دارن تعطیل میشن، هنرها دارن تعطیل میشن ... من بهرجهت از سن و سال و فریادهام گذشته، فکری بشه ... »  

مسعود کیمیایی 83 سال سن دارد و آخرین فیلمی که ساخته است در سال 1399 یعنی تقریبا چهار سال قبل است و او تنها کارگردان فعلی سینمای ایران است که در این سن و سال توانسته است فیلم بسازد، بسیاری از فیلمسازان کم سن تر از او سالهاست که هیچ فیلمی نساخته‌اند.

سال گذشته خبری منتشر شد که "کلینت ایستوود" بازیگر و کارگردان کهنه‌کار هالیوود در 93 سالگی آخرین فیلمش را ساخته است و احتمالا فیلم «هیئت منصفه شماره ۲» آخرین فیلم او خواهد بود

اما حدود 10 روز قبل خبری جدید آمد که ایستوود 94 ساله تصمیم دارد فیلم دیگری را هم بسازد. منبعی نزدیک به ایستوود گفته بود:«ساخت این فیلم جدید خیلی برای کلینت ایستوود خوشایند بوده و او می‌خواهد به راهش ادامه دهد، او معتاد به کار و در حال بررسی فیلمنامه‌ها برای ساخت فیلم احتمالی بعدی است.»

این جفا حق فیلمسازان هم نسل کیمیایی نیست

همین امروز هم خبری منتشر شد که "جورجو آرمانی" یکی از طراحان مد برجسته جهان پس از حدود ۵۰ سال فعالیت موفق در زمینه طراحی و عرضه مد می‌گوید که قصد دارد طی سه سال آینده بازنشسته شود.

جورجو آرمانی در حالی خبر از بازنشسته شدن خودش تا 3 سال آینده داده است که او اکنون 90 سال دارد و همچنان خودش شخص اول یکی از بزرگترین برندهای لوکس جهان است که گردش مالی سالانه بیش از دو میلیارد دلار دارد.

ذکر این دو نمونه برای آن است که اعداد و ارقام در سن و سال ملاک نیست بلکه توانایی و انگیزه مهمتر از هر چیز دیگری است.

متاسفانه داریوش مهرجویی در سن 83 سالگی با آن وضعیت فجیع به قتل می‌رسد در حالی که آخرین فیلمی که ساخت در سال 1398 بود، مسعود کیمیایی این چنین خود می‌پرسد که آیا من زنده هستم؟ ناصر تقوایی هم در 83 سالگی است و از آخرین فیلمی که ساخته است 23 سال گذشته است، بهمن فرمان آرا  84 ساله از آخرین فیلمش 9 سال گذشته است، بهرام بیضایی هم 85 سال دارد اما آخرین فیلمی که ساخته متعلق به 1387 است یعنی 16 سال قبل و ... واروژ کریم مسیحی، علیرضا داودنژاد، فریدون جیرانی و ...بسیاری اسامی دیگر هم می‌توان به این لیست اضافه کرد.

انگار در سینمای ایران موقعیت و سیستم به گونه‌ای شده است که برای فیلمسازان بالای 60 یا 65 سال هم شرایط فیلم یا سریال ساختن بسیار سخت می‌شود. دلیل این قضیه چیست؟

این پرسش بسیار مهم است که چرا نهادها و ارگان‌ها و حتی بنیاد سینمای فارابی در میان این همه تولیداتی که با هزینه بیت المال می‌سازند هیچ درصدی را به این فیلمسازان با تجربه و آزمون پس داده اختصاص نمی‌دهند.

آیا امکان ندارد از هر 10 فیلم تولید شده با پول بیت المال یک فیلم هم به این فیلمسازان تعلق گیرد؟ بهتر نبود از میان این همه فیلمساز جوانی که در همین چند سال از طریق فیلم‌های ارگانی به سینمای ایران اضافه شد چند نفر را به عنوان دستیار کارگردان در کنار فیلمسازان با تجربه و قدیمی می‌گذاشتند تا شرایطی برد - برد برای هر دو طرف رقم بخورد.

این جفا حق فیلمسازان هم نسل کیمیایی نیست

اگر سینمای ایران متکی به بازار آزاد و قانون‌های آن بود هیچ توقعی وجود نداشت اما وقتی که تقریبا می‌توان گفت اکثریت اتفاقات سینمای ایران از دل مناسبات دولتی و شبه دولتی بیرون می‌آید، چنین انتظاراتی بسیار هم منطقی است.

متاسفانه نه فقط برای فیلمسازان و سینماگران بلکه در میان هنرمندان رشته‌های دیگر هم این قضیه وجود دارد، انگار به هنرمند پا به سن گذاشته القا می‌شود که دیگر کار او تمام است.

ای کاش مسئولان و مدیران سازمان سینمایی، صداوسیما، نهادها و ارگانهای مختلف که امکان تولید فیلم دارند، قبل از آنکه دیر شود به این مسائل هم فکر کنند.