
ایرج طهماسب در مستر کلاس دارالفنون با ترسیم مرز میان واقعگرایی و خیالپردازی در هنر گفت: هنرمند برخلاف جهان علم، از دل کوچکترین جزئیات به روایتهای بزرگ میرسد و همین موضوعمحوری است که مسیر سینما را به دو شاخه واقعگرایانه و خیالپردازانه تقسیم میکند.
این هنرمند با اشاره به تفاوت علم و هنر ادامه داد: در دنیای علم، وقتی یک مشکل اجتماعی یا زیستمحیطی وجود دارد و مردم به دنبال حل آن هستند، تعداد زیادی از متخصصان جمع میشوند و ساعتها و سالها درباره آن موضوع تحقیق میکنند تا به نتیجه برسند. آنها موضوع را بررسی میکنند و مثلاً برای یک بیماری، یک واکسن یا دارویی کشف میشود. اما هنرمند درست در نقطه مقابل میایستد. هنرمند از چیزهای کوچک آغاز میکند؛ یک دفترچه، یک تکه کاغذ، حتی یک نخ سیگار ممکن است جرقهای در ذهنش ایجاد کند. همانطور که شاید عباس کیارستمی فیلم «خانه دوست کجاست» را از دیدن یک دفتر مشق آغاز کرد. از چیزی کوچک، چیزی بسیار بزرگ و انسانی خلق میشود. این قدرت، هنر است؛ رفتن از جزئیات به کلیت.
او افزود: شاید عباس کیارستمی یک دفترچه دیده و ذهنش درگیر شده و همین جزئی کوچک ما را به چنین اثر عظیمی رسانده است. بسیاری از داستانهای بزرگ از موضوعات بسیار کوچک شروع میشوند؛ از ایدههای ریز که هنرمند سالها به آن فکر میکند تا به یک داستان خوب برسد.
طهماسب گفت: بتهوون سمفونی پنجم را روی چند نُت بنا کرده اما همان چند نُت با سازهای مختلف تبدیل به یک سمفونی بزرگ شده است. هنرمند از یک موضوع ساده، با رنگ و لعابی که به آن میدهد، اثری درخشان خلق میکند. بنابراین ما هنرمندان باید قبل از هر چیز «موضوع» را پیدا کنیم، نه اینکه صرفاً دنبال مفهوم باشیم. باید برای خودمان روشن کنیم که موضوع چیست و مفهوم چیست.
