مصیبتهای قطع برق کم نیست و ادعای توسعه یافتگی در چنین شرایطی کاملا عجیب است. اما آنچه بیشتر از قطع برق ناراحت کننده است، بیاحترامی به وقت و زندگی کسانی است که مثلا در پایتخت ایران زندگی میکنند.
در سال ۱۴۰۳ هستیم. یعنی یک سال مانده به آخر برنامه چشمانداز ۲۰ ساله که در سال ۱۴۰۴ به پایان میرسد. شاید گفتنش راحت باشد اما باور حقیقی آن خیلی سخت است. ما در تهران، پایتخت ایران، یکی از بزرگترین کشورهای خاورمیانه، برق نداریم.
جهان امروز تلاش میکند به سمت پاکترین و بیضررترین انرژی تولیدی پیش برود، برق؛ که حتی میشود با پاکترین انرژیهای موجود در طبیعت مثل انرژی خورشیدی یا بادی و حتی آبی آن را در پاکترین حالت ممکن تامین کرد. برای همین است که تجهیزات برقی مدام در حال توسعه و پیشرفت هستند و تا کوچکترین اجزای خانه پیش رفتهاند.
قطع برق در خیلی از کشورهای پیشرفته و در حال توسعه جهان، یک قصه قدیمی است. انسان امروز که در رفاه توسعه زندگی میکند، حتی تصور درستی از قطع برق ندارد. آن وقت در تهران و برخی شهرهای بزرگ ایران ما منتظریم که قرعه قطع برق به نام محله ما بیافتد و دیگر یاد گرفتهایم که وقتی برق میرود، باید دو یا سه ساعت بیخیال زندگی شویم. بیحرکت بمانیم، تا مبادا بر اثر تحرک زیاد، گرمای طاقت فرسای تابستان، برایمان ۱۰ برابر بدتر شود.
این روزها وقتی وارد آسانسور میشویم استرس داریم، اگر به داخل چاله آسانسور پرت نشویم، با قطع برق داخل آن گیر میکنیم و قطعا برای وزارت نیرو اهمیت چندانی ندارد که چه عذابی تحمل میکنیم. وقتی ماشینمان داخل پارکینگ است باید بدانیم که هنگام حرکت این احتمال وجود دارد که برق برود، درِ پارکینگ که تماما برقی است از کار بیفتد و شما بمانید و ماشینتان. حالا تصور کنید که صبح به محل کار دوستتان رفتید و ماشین را داخل پارکینگ او گذاشتید. ساعت ۱۲ شده و میخواهید بروید و برقی هم در کار نیست.