مثلا با 100 میلیارد فیلم را ساختهاند و این فیلم 10 میلیارد فروخته است، اما از این فروش هم تقریبا 6 میلیارد را همان صاحب فیلم بلیط خریده است! که حالا به نهادها، ارگانها و ... دادهاند که بروند رایگان فیلم ببینند یا ...
سیاوش اسعدیان کارگردان و تهیه کننده با سابقه سینما ایران، به عنوان «دبیر شورای صنفی نمایش» روزهای گذشته مصاحبهای با خبرگزاری ایسنا انجام داده است که نکات جالب توجهی در آن وجود دارد.
اسعدیان گفته است: «الان ساخت یک فیلم نرمال بین ۲۵ تا ۳۰ میلیارد بودجه میخواهد و اگر هم قرار باشد با یکی دو سوپراستار فیلمی ساخته شود به حدود ۴۰ میلیارد تومان میرسد.
وقتی ما از ۳۰ میلیارد تومان پول صحبت میکنیم یعنی باید آن فیلم ۹۰ میلیارد تومان بلیت بفروشد که رقم بسیار هنگفتی است و به سادگی به دست نمیآید در نتیجه بجز فیلمهای دولتی که بودجه هنگفتی برای آنها داده میشود و کاری هم به برگشت سرمایه ندارند، عمده سرمایهگذاری در بخش خصوصی به سمت فیلمهای کمدی میرود.
در سال گذشته هم فیلمهای کمدی خیلی خوب فروش داشتند ولی اگر سال گذشته چهار فیلم کمدی داشتیم، امسال ۱۰ فیلم کمدی داریم چون سرمایهگذاری روی فیلمهای جدی کم شده و شورای پروانه ساخت باید در این زمینه مشوقهایی را ایجاد کند.
تا یک سال پیش فروش ۳۰ یا ۴۰ میلیارد تومانی برای یک فیلم عالی بود اما امروز شکست محسوب میشود، به همین دلیل این شرایط نیاز به یک حمایت جمعی دارد.»
البته واقعا این پرسش مطرح است که چرا تولید یک فیلم در سینمای ایران 30 میلیارد یا 40 میلیارد هزینه دارد؟ با چه متر و معیاری؟ غیر از ارقام دستمزد چند هنرپیشه گران قیمت مابقی دستمزدها، هزینهها و ... کاملا مشخص است ولی رقم 40 یا 30 میلیارد هم باز عدد بزرگی است!
حال باز داستان به اینجا ختم نمیشود وقتی حرف از فیلمهای ارگانی (تولیدات دولت یا سازمانها و نهادهای دولتی و ...) به میان میآید اسعدیان حرف از ارقام بزرگتری میزند.
او گفته است: «در چنین شرایطی وزارت ارشاد مدام میگوید چرا فیلمسازان صاحب نام فیلم نمیسازند!؟ واقعاً جای سوال است که آنها با چه امیدی باید کار کنند؟
الان بجز فیلمهای ارگانی که ۱۰۰ میلیارد برایشان سرمایهگذاری میشود و ۱۰ میلیارد هم در فروش برنمیگردانند، بقیه به چه امیدی باید فیلم بسازند؟
متاسفانه باید بگوییم که انچه از آمار بیشتر فیلمهای ارگانی در اختیار داریم نشان میدهد که دو سوم فروش آنها حاصل خرید بلیت توسط خود صاحبان فیلم است، این یعنی همین آمار فروش اندک آنها هم واقعی نیست. البته این موضوع برای سینمادار مهم نیست ولی شما فقط ببینید که در طول سال چند فیلم به این شکل ساخته میشود»!
اینجا نکته جالب این است که مثلا با 100 میلیارد فیلم را ساختهاند و این فیلم 10 میلیارد فروخته است، اما از این فروش هم تقریبا 6 میلیارد را همان صاحب فیلم بلیط خریده است! که حالا یا به نهادها و ... داده که بروند رایگان فیلم ببینند یا ...
کلیت سینمای ایران به هم پیوسته است، وقتی که فیلمهای ارگانی 100 میلیارد برای ساخت آن خرج میشود این بالا رفتن ارقام بر سینمای خصوصی هم تاثیر میگذارد و باعث میشود که در آن طرف هم هزینهها بیشتر شود.
دراین میان سینمای بدنه و فیلمهایی که فیلمسازان سینمای بدنه میساختند کاملا به محاق رفته و شکل فیلمسازی در سینمای ایران به 2 دسته محدود شده است، سینمای ارگانی و سینمای کمدی.
حتی فیلمی چون بی بدن که از جنس سینمای درام اجتماعی است و امسال فروش خوبی داشته (بیش از 46 میلیارد تومان) هم باز در همین محدوده قرار میگیرد چون هزینه ساخت آن بنابر گفته خود علیرضا زاکانی در مناظرههای انتخاباتی را شهرداری تهران تامین کرده است.
یا فیلم مست عشق کاملا از مناسبات داخل سینمای ایران به دور است از دریافت مجوز ساخت و ساخت آن گرفته تا باقی داستانها ...
در بخش خصوصی هیچ کسی حاضر نیست 30 یا 40 میلیارد هزینه کند تا فیلمی درام اجتماعی یا ملودرام بسازد، چون بسیار بعید است که هزینه آن برگردد و به شکست مالی منجر نشود.
چند وقت است که فیلمسازان معروف و نام آشنای سینمای ایران هیچ فیلمی نساختهاند و اگر ساختهاند آنها هم در همان دو دسته فوق هستند. مثل کیانوش عیاری که بعد از 6 سال فقط یک فیلم کمدی ویلای ساحلی را ساخت.
چرا همه به سوی نمایش خانگی و ساخت سریال کوچ کردهاند؟ هر آنچه هست 10 تا 15 فیلم کمدی است و 10 تا 15 فیلم ارگانی مابقی بسیار انگشت شمار و مربوط به فرآیندهای دیگری است که ... از حوصله این بحث خارج است.
معدود فیلمهایی هم که در سینمای ایران غیر از دو دسته فوق ساخته میشود معمولا هیچ نگاهی به اکران داخل و بازگشت سرمایه از داخل ندارند که آن هم خود یک مدل دیگری از فیلمسازی را در این چند سال اخیر رقم زده است.
البته در سینمای کمدی هم چندان اوضاع بر وفق مراد نیست و جنگ تمام عیاری در گرفته است، اسعدیان گفته است: «در حال حاضر بسیاری از فیلمسازان ما به سمت ساخت فیلمهای کمدی رفتهاند و تا جایی که میدانم شورای پروانه ساخت هم از این موضوع استقبال میکند. امسال ۱۰ فیلم کمدی داریم که الان بر سر اکران آنها دعواست چون همه میخواهند زودتر اکران کنند و به پول خود برسند.
ماجرا این است که من کالایی دارم و اگر امروز آن را بفروشم ممکن است ۲۰ میلیارد تومان دستم را بگیرد، آن هم با دلار ۵۰ هزار تومان اما به من میگویند فیلمت را مهرماه اکران کن و من نمیدانم مهرماه دلار چند است. پس تضمین مالی برایم وجود ندارد به همین دلیل الان همه میخواهند زودتر کالای خود را به پول تبدیل کنند و هیچکس حاضر نیست برای اکران صبر کند.»
سینمای ایران دیگر آن سینمای ایران نیست، باید به صراحت اعلام کرد که متاسفانه دیگر اکنون چیزی به اسم سینمای ایران وجود ندارد که زمانی کلید واژه مهمی هم در سینمای جهان و هم در داخل کشور بود.
حال مدیران ارشاد و سازمان سینمایی دولت سیزدهم که همیشه حرف از رونق در سینما و شکستن رکوردهای فروش میزنند باید پاسخگوی این نکته باشند که با تولیدات گرانقیمت فیلمهای ارگانی که دغدغه بازگشت سرمایه ندارند و همچنین فضا باز کردن برای اکران فیلمهای کمدی عرصه را بر باقی فیلمسازان تنگ کردند.
بی تعارف و صریح باید گفت میراث دولت سیزدهم برای سینمای ایران نابودی آن بود، باورتان نمیشود سری به اکران فیلمها در سال 1398 یا 1397 (قبل از کرونا) بزنید و با امسال مقایسه کنید.